Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری فارس - حوزه مسجد و هیأت - امیرحسین کسائی: در روزهای پایانی ماه صفر ایام رحلت پیامبر(ص)، شهادت امام حسن(ع) و شهادت امام رضا(ع) در تقویم رسمی کشور به ثبت رسیده و هیأت‌ها در این روزها به عزاداری برای این ۳ معصوم(ع) می‌پردازند. عزاداری برای معصومین(ع) به غیر از امام حسین(ع) از دوره پهلوی دوم رواج پیدا کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نوحه‌ای معروف در روزهای پایانی ماه صفر

در هیأت‌های مذهبی در این ایام نوحه‌ای رواج دارد که البته دودمه‌ای از آن بیشتر معروف شده است: «دختر بَدر الدُجی امشب سه جا دارد عزا/ گاه می‌گوید پدر گاه حسن گاه رضا». متن کامل این نوحه نیز به صورت واحد نُص و یا سبک سقایی در هیأت‌های عزاداری خوانده می‌شود اما بیشتر دودمه آن این روزها برسر زبان‌هاست.

دختر بَدر الدُجی صفت حضرت خیر النساء، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است و این بیت برگرفته از نوحه قدیمی است که بسیاری آن را به مردم بوشهر نسبت می‌دهند که در ایام سوگواری ماه صفر در محافل عزاداری و سینه‌زنی خوانده می‌شود. این شعر مانند بسیاری دیگر از اشعار مشهور عزاداری خاندان عصمت و طهارت شاعرش میان مردم شناخته شده نیست و به روایت‌های دیگری هم در شهرهای دیگر کشور خوانده می‌شود.

در برخی از متون در این شعر جای پدر، عبارت حسین وجود دارد اما با توجه به مناسبت‌ها، پدر در آن معنا و مفهوم بیشتری دارد. متن اصلی این شعر به شرح زیر است: 

دختر بَدر الدُجی امشب سه جا دارد عزا، آه و صد واویلتا
گاه می‌گوید پدر، گاهی حسن، گاهی رضا، آه و صد واویلتا

رحلت جانسوز ختم الانبیا، فاطمه صاحب عزا
کشته شد از زهر کینه مجتبی، فاطمه صاحب عزا

می‌روم اما پریشان توام ای دخترم، غصه دار حیدرم
می‌خوری سیلی ولی من نیستم ای کوثرم، غصه دار حیدرم

می‌رود از دار دنیا رحمه للعالمین، فاطمه شد دل غمین
اشک می‌ریزد از این ماتم امیرالمومنین، فاطمه شد دل غمین

آسمان خون گریه کن امشب که زهرا مضطر است، ماتم پیغمبر است
پیکر بی جان او بر شانه‌های حیدر است، ماتم پیغمبر است

 

نوحه دختر بَدر الدُجی با کمی تغیرات در متن شعر با نوای سعید حدادیان


علیرضا پولاد نماینده بنیاد دعبل خزاعی در استان بوشهر

 

نوحه‌ای که در بوشهر به عنوان پیشخوان خوانده می‌شود

بسیاری بر این باورند که این نوحه مربوط به استان بوشهر است و ریشه آن را به این شهر نسبت می‌دهند. علیرضا پولاد عضو کانون مداحان استان بوشهر، نماینده بنیاد دعبل خزاعی در استان و از مداحان سرشناس این شهر در این خصوص می‌گوید: «بسیاری از پیرغلامان شهر ما معتقد هستند که ریشه اصلی این نوحه برای بوشهر است و بیش از ۱۰۰ سال هم سابقه و قدمت دارد. در بوشهر در هر مراسم دو نوحه‌خوان در مجلس حضور پیدا می‌کند که یکی به عنوان نوحه‌خوان پیشخوان مدنظر است. نوحه «دختر بَدر الدُجی امشب سه جا دارد عزا» از این قبیل نوحه‌هاست که به صورت پیش‌خوان خوانده می‌شود و عمدتاً هم روند به این صورت است که مردم با نوحه نوحه‌خوان، همراه می‌شوند و با او می‌خوانند. البته در خصوص شاعر و سراینده این نوحه هیچ اطلاعاتی در میان پیرغلامان بوشهر وجود ندارد.»

این نوحه در بوشهر با این متن خوانده می‌شود که البته جای حسین گاهی عبارت پدر هم قرار می‌گیرد:

به حسن گریه کنم یا به حسین یا به رضا
به حسن گریه کنم؛ یا به شهید کربلا ...

دختر بَدر الدُجی امشب سه جا دارد عَزا
گاهی می‌گوید حسن، گاهی حسین، گاهی رضا

گاهی می‌گوید حسین در سفر کرببلا
دید چون زینب محزون که زمین می‌لرزد!

شط و دریا شده؛ خون ماء معین می‌لَرزد
دید زینب که سواری به حرم می‌آیَد

دیده‌اش پُر غم و با قامت خم می‌آید ...
گفت: زینب به یقین این شه و این اکبر اوست!!


مهدی امین فروغی پژوهشگر موسیقی آیینی

 

این نوحه باید برای اواخر دهه ۳۰ باشد

اما مهدی امین فروغی پژوهشگر موسیقی آیینی نظر دیگری در خصوص این نوحه دارد. او می‌گوید: «این نوحه از چند وجه قابل بررسی است. اول اینکه عزاداری و برگزاری مجلس برای پیامبر(ص)، امام حسن(ع) و امام رضا(ع) متفاوت از عزاداری برای سیدالشهدا(ع) و یا جشن در بسیاری از اعیاد است و قدمت بسیاری ندارد. در دوران پهلوی دوم یعنی اواخر دهه ۳۰ این مجالس وارد تقویم هیأت‌های مذهبی شد. به طور مثال تعطیلی شهادت امام صادق(ع) در تقویم با پافشاری مرحوم سیدابوالقاسم کاشانی در این دوره انجام گرفت. در گذشته عمده عزاداری‌ها مربوط به شهادت امام حسین(ع) و نهایتاً روز ۲۱ ماه رمضان شهادت امیرالمومنین(ع) بود و بقیه ائمه(ع) مهجور بودند بنابراین قطعاً این نوحه در اواخر دهه ۳۰ و یا اوایل ۴۰ سروده شده است.»

 

دودمه دختر بدرالدجی با نوای محسن حسن‌زاده در سال ۱۳۷۹

نوحه‌ای که به ۳ سبک در هیأت‌ها خوانده می‌شود

امین فروغی در خصوص خاستگاه این نوحه هم نظر متفاوتی دارد و می‌گوید: «نوع بازی ادبیاتی و زبانی این شعر که  بَدر الدُجی را با سه جا همراه کرده است، قطعا خاستگاه شاعر را در آن بازه زمانی در تهران قرار می‌دهد و باتوجه به اینکه این نوحه در گذشته با سبک‌های مختلف دودمه، واحد نُص و همچنین سقایی در تهران با ملودی‌های متفاوت خوانده شده است این فرضیه را باطل می‌کند که نوحه از بوشهر به تهران آمده باشد زیرا در بازه زمانی دهه ۳۰ و ۴۰، شهرستان‌ها پیرو نوحه‌ها و اشعار خوانندگان مرکز بودند و از مرکز به شهرستان‌ها صادر می‌شد و حتی دیگر رسوم عزاداری‌ها نیز نشأت گرفته از تهران بود. جدای از این، زبان شیوه و بیان شعر نشان می‌دهد که به سبک‌های دوره قاجار و معاصر نیز شباهتی ندارد بنابراین نمی‌توان آن را به ۱۰۰ سال قبل نسبت داد.»

شاعر احتمالاً گمنام است

شاعر این نوحه در میان بوشهری‌ها که خود را خاستگاه آن می‌دانند مغفول بود. امین فروغی هم می‌گوید: «سراینده شعر مشخص نیست و در هیچ پژوهش و نسخه‌ای، از نام شاعر سخن به میان نیامده است که احتمال می‌رود، فرد گمنامی باشد.»


حسن رشیدی پیرغلام اهل بیت(ع)

شاعر بالاخره پیدا شد

پیگیری‌های ما از دیگر بزرگان و سرشناسان عرصه شعر و نوحه همچون جواد حیدری مدیرعامل مجمع شاعران اهل بیت(ع)، مهدی زنگنه شاعر و پژوهشگر این عرصه و دیگر افراد هم در خصوص سراینده این اثر به جایی نرسید تا اینکه حسن رشیدی پیرغلام اباعبدالله الحسین(ع) که حافظه تاریخی خوبی نسبت به نوحه‌های قدیمی کشور دارد، اعلام کرد این نوحه سروده  میرزا عبدالله خداداد از نوحه‌سرایان تهرانی است که با تخلص «دیوانه» شعر می‌سرود. او این شعر را در اوایل دهه ۴۰ در تهران سروده است. عبدالله خداداد  را بیشتر با شعر معروف «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد علمدار نیامد. علمدار نیامد/ سقای حسین سید و سالار نیامد علمدار نیامد. علمدار نیامد»

رشیدی می‌گوید: «میرزا عبدالله، صاحب نوحه‌های معروفی است که هنوز هم در زبان و ذهن مردم تهران جایگاه ویژه‌ای دارد. ای اهل حرم، میر و علمدار نیامد/ علمدار نیامد/ سقای .... او سروده بود: سقای حرم سید و سالار نیامد، اما با گذشت زمان و تکرار لفظ، به «سقای حسین» تبدیل شد. این نوحه وداع هم متعلق به اوست: کس ندیده در عالم، این چنین گرفتاری/ شه رود به میدان و زن کند جلوداری/ شد کشته شاها عباس علمدارت/ من به جای عباس‌ات می‌کنم علمداری. یا این دو دمه: «ای باد صبا رو به حرم گو به سکینه/ نشد آب میسر، نشد آب میسر/ آب از کف من ریخت ایا ماه مدینه/ نشد آب میسر» هم از شعرهای میرزا عبدالله خداداد است. این نوحه دودمه حضرت علی‌اکبر (ع) هم از سروده‌های میرزاست: «اکبر رود ای اهل حرم جانب میدان/ کفن کرده به گردن/ گیرید به بالای سر او همه قرآن/ کفن کرده به گردن.»

میرزاعبدالله صاحب فرزند نشد و در گمنامی و ناشناختگی عجیبی دارفانی را وداع گفت. مزار او در گورستان مسگرآباد تهران واقع بود که با جمع‌آوری قبور و تبدیل آن به پارک در اواسط دهه ۵۰ قبر او نیز از بین رفت. حسن رشیدی می‌گوید: «میرزا قبر می‌خواهد چه کار؟ اسم و رسم را برای چی لازم دارد. شب و روزی نیست که نوحه «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» نه تنها در کربلا که در سراسر دنیا خوانده نشود. همین برای او کافی نیست؟»

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: ماه صفر نوحه مهدی امین فروغی جواد حیدری مهدی زنگنه شاعر بوشهر علیرضا پولاد بنیاد دعبل خزاعی حسن رشیدی خوانده می شود علمدار نیامد امین فروغی شهادت امام اهل حرم نوحه ها هیأت ها نوحه ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۲۹۷۷۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماشاالله قصاب کیست و کجاست؟ (+عکس)

ماشاالله قصاب از جمله نام‌هایی است که با ماجرای اشغال سفارت آمریکا گره خورده و پس از فعالیت‌های پر حرف و حدیثی در ابتدای انقلاب به یکباره کمرنگ و ناپدید شد. برخی خبرها حاکی از درگذشت او در دهه‌ی نود است.

مهدی یزدانی خرم، نویسنده، در صفحه‌ی اینستاگرام خود نوشت:

یک لُمپنِ مرموز گم شده… به ماشاالله قصاب مشهور بود. مردی که نه کسی از گذشته‌اش خبر داشت نه فهمید چه به سر او آمد. اما در خاطرات آدم‌های اول انقلاب ۵۷ بعید است نام‌اش نیامده باشد.

به گزارش انصاف نیوز، یکی از مرموزترین چهره‌هایی که کمتر از یک سال بر میل خود راند و بعد گم شد!. می‌گویند فریدون فروغی فقید آن ضدابتذالِ کبیر ترانه‌ی «حقه» یا همان «مشتی ماشالا» را درباره‌ی او خوانده که پر ‌ی‌راه هم به نظر نمی‌رسد. در غورم در تاریخ پی تمام گم‌شده‌ها می‌گردم. اما برخی از این گم‌شده‌ها چنان پررنگ بوده‌اند که شاید نباید گم می‌شده‌اند، نمونه‌اش همین جناب که عکس‌اش را کنار سالیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران می‌بینید. ماشاالله کاشانی‌خواه.

در فضای وب چیز چندانی درباره‌اش وجود ندارد. همین‌که از ۲۵ بهمن تا اواخر تابستان سال ۵۸ مامور کمیته‌ی حفاظت از سفارت آمریکا می‌شود. در ماجرای دستگیری محمدرضا سعادتی که برای شوروی کار می‌کرد نقش ایفا می‌کند و بعد بیرون‌راندن‌اش از سفارت (با سالیوان خیلی دوست شده بوده)! به دستگاه خلخالی می‌رود در حوزه‌ی موادمخدر. اما ماشاالله خود اهل بخیه یا دقیق‌تر «بخیه‌ها» بوده. جوری که نوشته‌اند «خلخالی از دست او به تنگ آمده‌بود»!

او رقیب محمد گاوی‌نامی بوده که خود را به چریک‌های فدایی منتسب می‌کرده و می‌خواسته سفارت آمریکا را در ۲۵ بهمن ۵۷ فتح کند که یزدی دست‌به‌دامن قصاب می‌شود و خب قصاب گاو را زمین می‌زند و پیروز میدان می‌شود.

تاریخ پر است از آنان که از ناکجا آمدند اما حسابی اسب خود راندند. ماشاالله شد محبوب سفارت. پول می‌گرفت برای ویزاگرفتن. رشوه می‌گرفت برای ردکردن کسانی‌که می‌خواستند از ایران بروند. او کاسب ترس، اضطراب و بی‌نظمی‌ای بود که درش می‌تازاند. جالب این‌که او «نفوذ» داشت و حتا وقتی ثابت شد در چند ماه قدرت چه‌ها کرده و بحث محاکمه‌اش پیش آمد، گم شد.

مثل «زهرا خانم» آن زن انقلابی عاشق قطب‌زاده که ناگهان غیب شد. قصاب مرموز بود. چون از سویی صرفن عربده‌کش نبود و از سویی دیگر اهل آرمان و ایده‌ئولوژی. تشنه‌‌ی دیده‌شدن بود. چهل‌و‌سه سال از گم شدن یا دقیق‌تر ناپدیدشدن‌اش می‌گذرد. مُرده؟ در گوشه‌ای کهنسال مشغول طی روزگار است؟ کشته شده؟ معلوم نیست و احتمالن معلوم هم نخواهدشد.

اما این مردِ زورمند با دارودسته‌اش در میانه‌ی تاریخِ ما چه می‌کرد؟ چگونه رابطی شد بین آمریکایی‌ها و روس‌ها؟ چه‌گونه توانست مشتی ماشالای نوبری شود که گاو زمین بزند و بعدها از هر کس بپرسند بگوید «چیز چندانی از او نمی‌داند». قصاب‌ها تاریخ نمی‌سازند اما می‌توانند برده‌گانی شوند که تاریخ می‌خواهدشان…

محمد رحمانی، نویسنده در کامنتی برای این پست آقای یزدانی خرم نوشته است: مدتی در دهه‌ی شصت زندانی شده بود. هنگامی که در دهه‌ی نود به سراغش رفتم گفتند فوت شده است.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • امام فرشته‌ها کیست؟! + فیلم
  • نیکا شاکرمی کیست؟ او چگونه از دنیا رفت؟
  • سریع‌ترین بازیکن این فصل لیگ قهرمانان اروپا کیست؟
  • ماشاالله قصاب کیست و کجاست؟ (+عکس)
  • تصویر شهریار شاعر نامدار ایرانی بر دستان هواداران تراکتورسازی
  • نظامی گنجوی شاعر شهیر تفرشی
  • تشدید فعالیت سامانه بارشی در البرز در روزهای پایانی هفته
  • سامانه بارشی تا اوایل هفته آینده در خراسان رضوی فعال خواهد بود
  • برگزاری مراسم گرامیداشت فردوسی ترکمن‌ها در همه شهرستان‌های گلستان
  • باران در راه خراسان رضوی